کد خبر: 40864

ناصر ایمانی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: شخصیت کاریزماتیکی که از خاتمی ساخته بودند از بین رفته است

اصلاحات دچار فروپاشی ایدئولوژیک شده/ نمی‌توان هم اپوزیسیون بود و هم در حاکمیت حضور داشت

تحلیلگر سیاسی گفت: شخصیت کاریزماتیکی الان وجود ندارد. اکنون با نقدهای جدی که درباره آقای خاتمی بیان شده، به‌ویژه از جانب افراد داخل جریان اصلاح‌طلب، شخصیت کاریزماتیکی که از ایشان ساخته بودند از بین رفته است. الان چیزی وجود ندارد، چون جریان اصلاحات دچار فروپاشی ایدئولوژیک شده و آثار آن ریزش اجتماعی بدنه آنها شده است.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین» برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند اتفاقی که امروز در جریان اصلاحات رخ داده و رسانه‌ای هم شده، فراتر از یک چالش مقطعی و نتیجه یک شکست سیاسی است. آنها معتقدند آنچه امروز سرباز کرده، نتیجه یک ایراد بنیادین و عمیق است و تا زمانی که این ایراد مرتفع نشود امکان بازسازی جریان اصلاحات وجود نخواهد داشت. ناصر ایمانی از جمله این افراد است و حالا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» استدلال‌های خود را در این خصوص بیان کرده است. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد.

خاتمی روز گذشته ویدئویی منتشر کرد که متفاوت از اظهارات گذشته وی بود. او در این ویدئو درباره ریزش بدنه اجتماعی و سیکل خشونت در جامعه مباحثی را مطرح کرد. تحلیل شما از این مواضع خاتمی که پس از اختلافات اخیر در جریان اصلاحات و شکست در انتخابات بیان‌شده چیست و به نظر شما حاصل چه فرآیندی است؟

 باید به مساله جریان اصلاحات در کشور به‌عنوان فرآیندی طولانی‌مدت و نه به‌عنوان قسمت انتهایی وقایع ماه‌ها و سال‌های اخیر نگاه کرد. اخیرا برخی از چهره‌های نسبتا تئوریک اصلاح‌طلب نقدهایی را به جریان اصلاحات وارد کرده‌اند که این نقدها بعضا کوتاه‌مدت یا اصولی و بلندمدت بوده است.

  تغییر و دگردیسی در مبانی فکری و نظری اصلاحات

ما باید برای واکاوی جریان اصلاحات قدری به عقب برگردیم، واقعیت این است جریان اصلاحات از زمانی که در سال‌های قبل از 76 و همزمان با دولت اصلاحات متولد شد، جریانی بود که بخشی از بدنه آن دچار نوعی تغییر و دگردیسی در مبانی فکری و نظری شد، بنابراین ما با جریانی مواجه شدیم که بخشی از سران آن تغییرات ایدئولوژیک جدی در مبانی خود داده بودند، اما بخش دیگر این چنین نبود، بنابراین جبهه اصلاحات از ابتدای تشکیل دچار نوعی دوگانگی شده است.

برخی افراد و سران موثر اصلاح‌طلب نسبت به مبانی فکری خود درمورد انقلاب و نظام دچار تغییر نگرش شدند و برخی از آنها بر همان دیدگاه باقی ماندند، لذا همین دوگانگی باعث شد جریان اصلاحات دچار تنش‌های درونی شود.

نکته قابل توجه اینجاست که اصلاحات سعی کرد در طول 20 سال گذشته، یعنی از سال 76 به بعد با مسکن‌هایی مانند هیجانات سیاسی و حضور در قدرت روی این تنش‌ها سرپوش بگذارد، اما این مشکل درون جریان اصلاح‌طلب وجود داشت.

این دگرگونی در ماهیت و فلسفه گفتمانی اصلاحات به چه سمت‌وسویی تغییر جهت داد؟

 جریان اصلاح‌طلب اولا دچار یک تغییر ماهیت شد و متناسب با این تغییر ماهیتی که پیش آمد فلسفه حضور آنها در قدرت زیرسوال رفت؛ به این معنا وقتی افرادی اساسا ماهیت نظام سیاسی را قبول نداشته باشند، علی‌القاعده نباید در آن قدرت حضور پیدا کنند، چراکه دوگانگی بین حضور در قدرت و قبول نداشتن ماهیت آن قدرت، نوعی دوگانگی است، اما این جریان این کار را کردند. اگر دقت کرده باشید اخیرا برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب به این موضوع اذعان می‌کنند که باید مساله حضور در قدرت را برای خود حل کنیم، چراکه اگر بخواهند هم اپوزیسیون نظام باشند و هم درون نظام فعال باشند، نشدنی است.  واقعیت این است که بحث اصلی بر سر انتقاد کردن نیست، بلکه درباره اپوزیسیون بودن است. گاهی افرادی منتقد تصمیمات و تصمیم‌سازی نظام سیاسی می‌شوند، ولی گاهی برخی افراد ماهیت نظام سیاسی را قبول ندارند. ماهیت حکومت ما یک حکومت دینی است و اساسا برخی از این جریان ماهیت حکومت دینی را قبول ندارند و می‌خواهند در قدرت هم حضور داشته باشند، بنابراین هم اپوزیسیون می‌شوند و هم در داخل قدرت هستند.

  فقط اصلاح‌طلبان، اپوزیسیون داخلی یک نظام در کل دنیا هستند!

در هیچ کجای دنیا چنین سیستمی وجود ندارد که اپوزیسیون یک نظام درون آن نظام باشد، زیرا کسانی که اپوزیسیون یک نظام سیاسی هستند، اساسا درون نظام سیاسی شرکت نمی‌کنند و هیچ‌نظامی آنها را نمی‌پذیرد، اما این جریان درصدد بود هر دو این موارد باشند، بنابراین دچار پارادوکسی شدند که هم حضور در قدرت و هم قبول نداشتن ماهیت آن قدرت بود.

یک چنین تعبیری نیز با تفاوت‌هایی درباره جریان اصلاح‌طلب پیش آمد؛ مانند مثالی که یک زمانی جریان چپ می‌گفت «جریان راست بین العباسین است»؛ بین عباس دوزدوزانی و عباس عبدی است، یعنی فاصله آن به این اندازه زیاد است.

  جریان اصلاح‌طلب «مابین المحمدرضا» خاتمی و عارف است

 الان هم جریان اصلاح‌طلب «مابین المحمدرضا»ست، یعنی بین محمدرضا خاتمی و محمدرضا عارف است و چنین تفاوت وسیعی در یک جریان سیاسی وجود دارد، ولی آنها مانند پنهان کردن عدم پذیرش ماهیت نظام سیاسی، تلاش کردند به این موضوع نیز نپردازند و پنهانکاری کنند.

البته تلاش برای حضور در قدرت و قبول نداشتن ماهیت نظام موضوعی است که اصلاح‌طلبان اخیرا به آن اعتراف می‌کنند و در مصاحبه‌های یک ماه اخیر از سوی چهره‌های مطرح اصلاح‌طلب چنین مسائلی مطرح شده است.  بنابراین بزرگ‌ترین مشکل آنها این است که نمی‌دانند با قدرت موجود در جمهوری اسلامی و نظام چه کنند و سوال ما این است که اگر این ماهیت را قبول ندارند، چطور می‌خواهند در قدرت حضور داشته باشند؟ سوالی که همواره از پاسخ دادن به آن طفره می‌روند.

  دلایل ریزش بدنه اجتماعی اصلاح طلبان

این تناقضات ایدئولوژیک اصلاح‌طلبان چگونه در بستر جامعه و سیاست بروز و ظهور داشته است؟

وقتی آنها در قدرت حضور پیدا کنند، اما کارآمدی نداشته باشند، درست مانند 7-6 سال اخیر که چنین اتفاقی افتاده است، درواقع آنها نمی‌توانند بدنه اجتماعی خود را به دلیل مشکلات ایدئولوژیک جمع کنند، بنابراین به‌نوعی ناکارآمدی در مدیریت کشور برخوردند و این بدنه به‌شدت ریزش پیدا کرد و اکنون نیز پاسخی در مقابل بدنه اجتماعی خود ندارند که می‌پرسد آیا شما این نظام سیاسی را قبول دارید یا خیر و اگر قبول ندارید چرا در قدرت قرار گرفتید؟

  قبول نداشتن ماهیت نظام منجر به ناکارآمدی مسئولان می‌شود

اساسا علت ناکارآمد بودن اصلاحات به این موضوع برمی‌گردد، زیرا مدیرانی که از جریان اصلاحات کشور می‌خواهند کشور را اداره کنند و به‌طور مثال قوه مجریه را در اختیار داشته باشند، وقتی ماهیت نظام را قبول ندارند، اساسا انگیزه‌ای برای فعالیت هم ندارند و این منجر به ناکارآمدی می‌شود.

 یعنی اگر کسی این نظام و سیستم ولایت فقیه و حاکمیت دین بر قوانین کشور و هرچیزی را که به عنوان جمهوری اسلامی تلقی می‌شود قبول ندارد، قاعدتا وقتی بخواهد در آن حکومت مسئولیت بگیرد و کارگزار شود، انگیزه کافی برای کار کردن نخواهد داشت و این ناکارآمدی منجر به ریزش سرمایه اجتماعی می‌شود و این اتفاق در هفت‌سال گذشته برای اصلاحات رخ داده است. آنها هم در قوه مجریه هم قوه مقننه و هم در شورای‌شهر نتوانستند کارآمدی لازم را داشته باشند و تا زمانی که این تناقض فکری و ایدئولوژیک را نتوانند حل کنند، حضور آنها در قدرت یک کار خلاف منطق سیاسی است؛ صرف‌نظر از اینکه خلاف قانون و شرع نیز محسوب می‌شود. مساله جریان اصلاح‌طلب ناکارآمدی 6-5 سال اخیر نیست، چون اگر بگوییم ناکارآمدی است شما سوال می‌کنید چرا ناکارآمد بودند؟ من پاسخ این چرایی را بیان کردم که چگونه به این وضعیت دچار شدند. اصلاحات هم ریزش بدنه اجتماعی دارد و هم درون خود دچار اختلاف‌نظرهای جدی میان احزاب و طیف‌های خود است و مجموع اینها نتیجه فرآیندی است که در 20 سال گذشته طی شده است؛ لذا به اعتقاد من این ویدئویی که اخیرا از جانب آقای خاتمی منتشر شده اهمیت بحث کردن ندارد و می‌توانید آن را در این فرآیند تحلیل کنید.

خاتمی روزی توانست با یک «تکرار می‌کنم» جماعت قابل‌توجهی را پشت سر آقای روحانی ساماندهی کند، چرا آن اتفاق رخ داد، ولی الان می‌گویند این توانایی را ندارند؟

 این مساله مقطعی` و برای زمان خاصی است و به هیجانات سیاسی بازمی‌گردد. این حرف را آقای خاتمی در سال 96 بیان کرد، سالی که برجام تازه امضا شد و صحبت از این بود که مشکلات مملکت حل شده و با نظام بین‌المللی توانستیم آشتی کنیم، مشکلات خود را با ایالات متحده آمریکا حل کردیم، هیچ‌تحریمی نیست و از این به بعد وضعیت مردم ایران در رفاه و آسایش است.

در کنار این باید بگویم حتی اگر این صحبت را آقای خاتمی نمی‌کرد به اعتقاد بنده آقای روحانی باز هم در سال 96 رای می‌آورد. ممکن است آن صحبت، آرای ایشان را قدری بیشتر کرده باشد، ولی تاثیر آنچنانی هم نداشته است.

البته فعلا از این مساله هم صرف‌نظر می‌کنم که در انتخابات آقای روحانی و جناح اصلاح‌طلب سعی کردند به‌شدت کشور را دوقطبی کنند تا بتوانند با هیجانات سیاسی مردم را به پای صندوق رای بیاورند. همیشه جریان اصلاح‌طلب این کار را می‌کند. در انتخابات 76 هم همین اتفاق افتاد. در انتخابات مجلس ششم هم همین اتفاق افتاد، یعنی فضاسازی‌های شدید روانی، دوگانه‌سازی و دوقطبی کردن جامعه ابزار این جریان برای پیروزی است. تعبیر آقای روحانی از دیوارکشی که منظور همان دوقطبی شدن جامعه بود تلاش برای دیو و دلبرسازی بود تا از این مسیر امکان رای‌آوری آنها تسهیل شود.

 این برای فضای پسابرجام بود. در دولت دوم آقای روحانی که همه‌چیز از بین رفت اما شرایط متفاوت بود. این را هم بگویم که به اعتقاد من حتی اگر ترامپ آن قرارداد را از بین نمی‌برد خودبه‌خود از بین می‌رفت. خلاصه اینکه امروز رمقی برای کسی نمانده که بخواهد یک ویدئو پر و تکرار کند یا تکرار نکند. این مسائل تمام شده است. به نظر من این مسائل گذراست و باید عمیق‌تر به موضوع نگاه کرد. نگاه عمیق‌تر تحلیلی است که خدمت شما بیان کردم و آن مساله باعث شد جریان اصلاحات به این نقطه برسد.

  جریان اصلاحات دچار فروپاشی ایدئولوژیک شده

یعنی چهره ای که روزی گفته می‌شد کاریزماتیک است، امروز دیگر از آن ویژگی برخوردار نیست؟

بله، شخصیت کاریزماتیکی الان وجود ندارد. اکنون با نقدهای جدی که درباره آقای خاتمی بیان شده، به‌ویژه از جانب افراد داخل جریان اصلاح‌طلب، شخصیت کاریزماتیکی که از ایشان ساخته بودند از بین رفته است. الان چیزی وجود ندارد، چون جریان اصلاحات دچار فروپاشی ایدئولوژیک شده و آثار آن ریزش اجتماعی بدنه آنها شده است. این ریزش اجتماعی از فروپاشی ایدئولوژیک سرمنشا می‌گیرد، نه صرفا از ناکارآمدی. دلیل ریزش اجتماعی چیست؟ ناکارآمدی اصلاح‌طلبان در قدرت است. دلیل ناکارآمدی‌های اصلاح‌طلبان در قدرت چیست؟ به مشکلات ایدئولوژیکی برمی‌گردد که آنان دارند.

مانند مصداق 88 که اتفاق افتاد و عملا اعلام کردند که سیستم نظام را قبول ندارند؟

بله، در سال 88 اتفاقی که رخ داد جزو تحلیلی است که من بیان کردم. اینها چهره اپوزیسیون خود را در خیابان نمایان کردند. اینها اپوزیسیون نظام هستند. البته نه همه اصلاح‌طلبان که بین محمدرضا خاتمی و محمدرضا عارف امروز پراکنده هستند؛ بین این دو فاصله زیاد است. در سال 88 اتفاقی که رخ داد این بود آقایانی که اپوزیسیون نظام بودند به صحنه آمدند و چهره اپوزیسیون خود را به نمایش گذاشتند، علیه نظام لشکرکشی خیابانی کردند، چون اینها اپوزیسیون نظام هستند، چون ماهیت این حکومت را قبول ندارند. کسی که ماهیت حکومت را قبول نداشته باشد، اپوزیسیون می‌شود. تعریف اپوزیسیون صرفا این نیست که جنگ مسلحانه کند.

گزارش کامل «فرهیختگان» در خصوص  وضعیت کنونی جریان اصلاحات و محمد خاتمی و چالش اساسی آن را از اینجا بخوانید.

 

اخبار مرتبط:

ورود خاتمی به چالشِ «لیدر اصلاحات»   (لینک)

**********************************************

پیدا و پنهان ویدئوی بی‌«تَکرار» (لینک)

**********************************************

شهاب طباطبایی، سخنگوی حزب ندا:

نقدهای خاتمی به روحانی کافی و معطوف به نتیجه نبوده است  (لینک)

**********************************************

  پرویز سروری:

خاتمی نمی‌تواند سابقه حمایت خود از روحانی را پاک کند (لینک)

 

مرتبط ها